شعر کوتاه - شهریار شفیعی

ساخت وبلاگ
یکی دو سال پیش، شعر سپیدی خطاب به همسران محترم شهدا نوشته بودم که از زبان فرزند شهید شروع می شد و به فداکاری ‌های همسر شهید ختم می شد. ابتدایش این گونه بود: آی آقای جنگمن نمی شناسمت فقط ردی از تو را توی شناسنامه ام دیده ام ... دقیقا من همانم، جنگ به معنای جنگ تحمیلی هشت ساله ی بین ایران و عراق را نمی شناسم ولی همیشه تندیس زنده ای از جنگ را مقابل چشمانم دیده ام، گاهی حتا سر روی زانوانش گذاشته کارتون دیده ام، یا وقتی حمام بوده ام، صدایش کرده ام، بیاید و موهای زائد پشت گردنم را با تیغ بتراشد، یا وقتی در کارگاه مبل سازی کار می کرد، هر از گاهی به کمکش رفته ام. سیلی هم خورده ام از او، وقتی اولین بار ریش تراش به دست گرفتم و خط ریشِ نداشته ام را تراشیدم، هی کوتاه کردم ولی خط اش صاف نمی شد، آنقدر کو شعر کوتاه - شهریار شفیعی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر کوتاه - شهریار شفیعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asayeshgahe62 بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 16:22

این وبلاگ، نوشته های عمومی، معرفی کتاب، نقد کتاب و از این دست نوشته هایبنده، شهریار شفیعی را در بر خواهد گرفت. می دانم که بازار وبلاگ از رونق افتاده متاسفانه  ولی شیرینی دنیایش هنوز با منه  در رابطه با اسم این خانه هم باید بگم که با یاد پدر جانبازم این اسم رو انتخاب کرده ام که در سال 62 به درجه ی شعر کوتاه - شهریار شفیعی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر کوتاه - شهریار شفیعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asayeshgahe62 بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 14:50

تمام روز

برای رسیدن به او جان می کندم

که شب

تنها از زندگی

بالشمان مشترک شود

اما من

هیاهوی میدان مرکزی شهر بودم

قبل از اعدام

و او

آرامش کشوری ویران بود

بعد از صلح.

شهریار شفیعی


برچسب‌ها: شهریار شفیعی, شعر کوتاه, شعر سپید شعر کوتاه - شهریار شفیعی...
ما را در سایت شعر کوتاه - شهریار شفیعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asayeshgahe62 بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 14:50